نقد و بررسی سه فیلم کوتاه از نگاه فرهاد ورهرام و همایون امامی
نشست نقد و بررسی سه فیلم کوتاه «بلوط»، «خرابههای دهدشت» و «مشک» از نادر افشارنادری از سوی کارگروه نمایش انجمن صنفی کارگردانان مستند، سهشنبه ششم مهرماه، ساعت 22 در کلابهاوس کارگروه نمایش انجمن صنفی کارگردانان مستند برگزار شد.
در ابتدای نشست، مهرداد عربستانی (دکترای مردمشناسی وعضو هیات علمی و استاد درس مردمشناسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) که به دعوت کارگروه نمایش انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند در این نشست حضور داشت، به تعریف رشته مردم نگاری ( Ethnography) پرداخت و به تفاوتی که مردمشناسی و انسانشناسی در تعاریف علمی دارند، اشاره کرد.
مهرداد عربستانی در این نشست گفت: فیلمهای نادر افشارنادری پایهگذار فیلم مردمنگاری در ایران است و فیلمساز در این فیلمها به جنبه انسانشناسی پرداخته و با تخصص مردمشناسی خود به خوبی توانسته است زندگی مردم منطقه کهکیلویه و بویراحمد را در سالهای قدیم، به نمایش درآورد.
در ادامه فرهاد ورهرام (مستندساز) نیز به تشتتی که در تعاریف مردمشناسی در سینمای مستند ایران وجود دارد، اشاره کرد و بیان داشت: در سینمای غرب سینمای مستند مردمنگار وجود دارد و استانداردهای خاص خودش را دارد، اما در سینمای مستند مردمنگار ایران این سردرگمی در تعاریف وجود دارد و باید به دانشجویان مردمشناسی، اصول فیلمسازی مستند آموزش داده شود؛ زیرا انسانشناسی تصویری تعاریف خود را دارد.
ورهرام خاطرنشان کرد: نادر افشارنادری عکاس خوبی بود و به همین دلیل فیلم «بلوط» کادربندی خوب و درستی دارد. من عکسهای بسیاری از افشارنادری را دیدهام که لابراتوار عکاسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ظهور و چاپ کرده است. افشارنادری با ژان روش در فرانسه آشنا بود و وقتی به ایران آمد فیلمبرداری با دوربین کوکی 16mm را یاد گرفت و فیلم بلوط را خودش با فیلمهای ریورسال (Reversal Film) فیلمبرداری کرد.
وی ادامه داد: حاصل گروههای مردمشناسی به سرپرستی افشارنادری با فعالیتهای پژوهشی که سه سال درمنطقه فعالیت داشتند، ایجاد تغییرات عمرانی و پیشرفت سطح زندگی مردم منطقه از طریق تغییرات زیرساختی در کهکیلویه و بویراحمد بود. امری که ناشی از رویکرد فونکسیونالیستی ( مردمشناسی کاربردگرایی) وی در مردم نگاری بود.
فیلمهای «خرابههای دهدشت» و «مشک» از راشهای اضافی فیلم «بلوط» تدوین شده است و یکی از ویژگیهای قابل توجه فیلم دهدشت این است که امروز سندی تاریخی – تصویری را از منطقهای که دیگر وجود ندارد، در اختیار ما قرار میدهد.
همایون امامی، دیگر مستندسازی که در این نشست حضور داشت، گفت: فیلم «بلوط» در سال ۱۳۴۷ (طبق مدارک موجود) ساخته شده، درصورتی که در تیتراژ ابتدای فیلم «کهکیلویه و بویراحمد در سال ۱۹۶۰ که برابر است با سال ۱۳۳۹» نوشته شده و مبین این است که فیلم بلوط قبل از قانون اصلاحات ارضی ساخته شده و فقر و تنگدستی مردمان آن منطقه وکشاورزی با ابزار و تجهیزات ابتدایی (گاوآهن و …) مربوط به گذشته است و این امر در جهت تبلیغات پروپاگاندایی حکومت شاه بوده و نباید در تشخیص تاریخ ساخت فیلم، بینندگان و پژوهشگران سینمای مستند را به اشتباه بیندازد.
امامی همچنین بیان داشت: افشارنادری سرپرست گروه عشایر دانشکده مردمشناسی دانشگاه تهران بود و دائم به منطقه سفر میکرد و این سه فیلم حاصل ۷ تا ۹ ماه اقامت پیوسته او و همسرش الویا رسترپو و دیگر اعضای گروه پژوهشی وی در منطقه بود.
امامی در ادامه صحبتهای فرهاد ورهرام که به تدوین اطلس جغرافیایی و مجموعه نقشههای منطقه ایل بهمئی اشاره کرده و آن را دستاورد دیگری از این سفر دانست و گفت: ترسیم و تدوین این اطلس مدیون تلاشهای تخصصی و همدلانه جواد صفینژاد است که از یاران همدل و همراه افشارنادری بود.
وی با اشاره به فیلمهای مردمنگاری، گفت: مردمنگاران کلاسیکی هنوز هم باور دارند که سینما باید ابزاری در خدمت مردمنگاری باشد و هرگاه کارگردان یک فیلم مردمنگاری خواسته باشد بیان سینمایی و عاطفی را در بازتاب رخداد آیینی، برابر دوربین به کار گیرد، آنها معترض خواهند شد که اصالت پژوهشی فیلم خدشهدار شده است. امروزه در مردمنگاری بیشتر به تعامل سینماگر و مردمنگار میاندیشند و فضای بازتری برای کارگردان مستندسازی که تمایل به کار در حوزه فیلم مردمنگار دارد، ایجاد شده است.
در پایان، حاضران در نشست کادربندی و تدوین فیلم را از نکات مثبت و تاثیرگذار فیلم بیان کردند.