سینما نیازمند شبکهای مستقل….
⚫ سینما نیازمند شبکهای مستقل…
✍️ شاهپور محمدی
سینما در شکل و ماهیت اصلی خود، یک هنر – رسانه محسوب میشود؛ اما همین هنر – رسانه نیز نیازمند آن است تا ازطریق فرستندهها و رسانههای فراگیر دیگر اخبار، اندیشه و دیدگاههای خانواده کوچک خود را به مردم و مخاطبان عام و کثیر جامعه در طیف وسیعی انتقال دهد.
در روزگار ویروسی کرونا، بحث جشنوارهها و بایدها و نبایدهای برگزاری آنها در سطح وسیعی بین اهالی هنر، سینماگران، اصحاب فرهنگ و متولیان امور در محافل رسانهای مطرح شد.
جشنواره مستند «سینما حقیقت» روش استفاده از آنلاینها و پلتفرمها را جهت پوشش این رویداد فرهنگی برای خود برگزید.
جشنواره فیلم فجر هم پس از کلی کشوقوس و مخالفتها و موافقتها، در نهایت به این تصمیم رسید که این رویداد فرهنگی به شکل محدود و صرفا در قالب ارزیابی فیلمها توسط داوران برگزار گردد که در اصل به یک مسابقه محدود بدل شد.
در لابهلای این سیاستگذاریها و تصمیمگیریها برای برگزاری رویدادهای سینمایی، خلا بزرگتری در این میان احساس گردید و آن نبود یک گیرنده و شبکه تخصصی تلویزیونی متعلق به خود سینماگران بود!
اگر اهالی سینما از یک شبکه مستقلی برخوردار بودند، نه تنها در طول سال میتوانستند بهصورت گسترده تمامی برنامههای سینمای ایران و جهان را از طریق رسانه مستقل ارایه دهند، بلکه در شرایط بروز چنین بحرانهایی نیز این شبکه میتوانست رویداد جشنوارهها را در شکل وسیع و حرفهای به خانههای مردم و سینماگران انتقال دهد.
سالهاست که خلا چنین شبکهای برای سینماگران احساس میشود که میتواند مانند دیگر شبکههای مستقلی چون شبکه سلامت، ورزش، قرآن و… برنامههایی مثل «هفت» سینما و… را نیز پوشش داده و باعث شود برنامههای متعلق به هنر هفتم در شکل وسیعتر و توسط خود سینماگران تولید گردد و رسانه تنها نقش یک آنتن و پخشکننده را ایفا نماید.
هماکنون با ظهور ویروس کرونا و لزوم در خانه ماندن مردم، وجود چنین شبکه تخصصی که بتواند جشنواره مستند سینما حقیقت را نیز در سطح فراگیری پوشش دهد، بیشتر احساس میشود.
آثار مستند هر کشوری اعتبار فرهنگی آن مرزو و بوم محسوب میشوند و متاسفانه وجود چنین خلا ذکر شده باعث گردید نگاه رسانه ملی نسبت به این رویداد بزرگ فرهنگی در حد ارایه گزارشهای کوتاهی از طریق شبکه مستند و گاها از شبکه افق محدود شود؛ در حالیکه انتظار میرفت حداقل«شبکه مستند سیما» که از لحاظ ماهیت وجودیاش در تلویزیون ارتباط مستقیمی با این رویداد مهم ملی و بینالمللی پیدا میکند، ساعتها آنتن شبکه خود را به مستندسازان و آثار آنها اختصاص دهد، ولی متاسفانه چنین شور و حالی ازطرف این شبکه به اصطلاح تخصصی نیز مشاهده نگردید و درحد رفع تکلیف و به ارایه خبر و گزارش از آثار مستندسازان اکتفا شد…
اگر رسانه ملی دارای رویکرد فرهنگی بیشتری بود و از نگاه تجاری خود اندکی فاصله میگرفت و هنر و هنرمندان این کشور، اهمیت بیشتری برایشان داشت، باید در سطح وسیعی نسبت به پوشش این جشنواره خاص ملی و معرفی تمامی مستندسازان فرهیخته شرکتکننده در این جشنواره از ماهها قبل برنامهریزی جدی نموده و توجه ویژه میکردند.
متاسفانه نگاه پولی و تجاری و مشارکتی این رسانه به مقوله برنامهسازی در سیما، چنین اجازهای را حتی به فعالان حوزه فرهنگ و سینما و تهیهکنندگان برنامهها نیز نمیدهد تا دستِکم آنها به سمت برنامهسازی در اینگونه زمینهها رفته و به جبران کم و کاستیها بپردازند.
اگر سینما یک مقوله بااهمیت برای کشور و سیستم دولتی محسوب میشود، راه کار این است که مدیریت سینمای کشور با سرمایهگذاری در چنین زیرساختهایی به سمت ایجاد و تاسیس یک شبکه مستقل و تخصصی برای خانواده سینما برود.
اگر نظام رسانه ملی اندکی در روشهای مدیریتی خود تجدیدنظر کند و شبکههای متفرقه را که با صرف هزینه گزاف، تنها برنامههای تکراری یکدیگر را پخش میکنند، در قالب شبکههای تخصصی با هم ادغام کند و نگاه فرهنگی را جایگزین نگرش پولی و تجاری خود نماید، قطعا میتواند مسیر را جهت ایجاد چنین شبکه تخصصی برای صنعت سینما و سینماگران هموار نماید.
البته مجموعه مدیریت سینمای کشور نیز باید تاکنون برای چنین امر مهمی پیشقدم میشد.
اگر در عصر کنونی تکنولوژی و ارتباطات، در کشور ما چنین سیاستهای کلاننگری نسبت به مقوله هنر و صنعت سینما وجود نداشته باشد، جامعه سینمایی نیز نخواهند توانست به مکانیسمهای ارتباطی فراگیر در امر اطلاعرسانی فعالیتهای خود برای مردم و مخاطبان دسترسی داشته باشد. بنابر این اهتمام دو مدیریت سیما و سینما برای طی چنین مسیر پراهمیتی تعیینکننده میباشد.